دفاع مقدس

تقدیم به حماسه آفرینان جنگ تحمیلی که راه ارباب بی کفن خویش را پیمودند

دفاع مقدس

تقدیم به حماسه آفرینان جنگ تحمیلی که راه ارباب بی کفن خویش را پیمودند

زندگینامه شهید سیاری

شهید فهیمه سیاری در خرداد سال 1339 در تهران به دنیا آمد.
دوره ابتدایی و راهنمایی را در تهران سپری کرد و سپس به همراه خانواده به زنجان رفت.
از آنجا که در زنجان برای دختران، رشته ریاضی فیزیک وجود نداشت، به ناچار به همراه چند نفر دیگر در دبیرستان پسرانه امیرکبیر، ادامه تحصیل داد.
در سال 57 از دبیرستان آذر در رشته ریاضی فیزیک فارغ التحصیل شد.
زنجان در سال های 56 و 57 در تب و تاب انقلاب می سوخت و خشم و نفرت از ستم و تباهی از هر سو زبانه می کشید.
مسجد ولی عصر(عج) زنجان، پایگاه انقلاب بود و فهیمه با حضور سبزش در آنجا، دل به زمزمه بیداری و آگاهی سپرد و او در این زمان توسط بزرگانی چون آیت الله مشکینی و آقای رضوانی که برای تبلیغ به زنجان آمده بودند، از وجود حوزه علمیه خواهران در قم آگاه شد و تصمیم گرفت برای ادامه تحصیل به آنجا برود...

ادامه مطلب ...

شهید عباسی و آرزویی که به گور برد!!!

اکنون که این آرزو را با خود بگور می برم امیدوارم با آن بزرگواری که در شما سراغ دارم مرا ببخشید و حلال کنید.امیدم این است که گذشته را فراموش کنید و صمیمانه حلالم کنید ، تا فردای قیامت در محضر قرب حق تعالی رو سفید باشم ...کنون که این آرزو را با خود بگور می برم امیدوارم با آن بزرگواری که در شما سراغ دارم مرا ببخشید و حلال کنید.امیدم این است که گذشته را فراموش کنید و صمیمانه حلالم کنید ، تا فردای قیامت در محضر قرب حق تعالی رو سفید باشم ... 

 

ادامه مطلب ...

مراقب باشیم شهدا، صفاییه نشود


چندی پیش یک مطلب برای خبرگزاری فارس نوشتم تا بلکه بتوانیم قدمی هرچند ناچیز را در راه زنده نگاه داشتن نام شهدا که به فرموده رهبرم کمتر از شهادت هم نیست بردارم، متن این گزارش پرحاشیه که مورد توجه رسانه های داخلی و خارجی اعم از سایت های بچه حزب الهی ها تا فیش بوک و بالاترین و ... قرار گرفت و هرکدام بنا به خط و خطوط و مشی خود با این گزارش برخورد کردند. عده ای ما را دچار فحش و ناسزا کردند و عده ای هم حمایت شدید کردند. حال این مطلب را می گذارم برای دوستانی که نخواندند. ارادتمند شما محمدرضا قربان زاده

-----------------------------
گزارش فارس از پدیده نوظهور خیابان گردی؛
مراقب باشیم شهدا، صفاییه نشود

خبرگزاری فارس: ای کاش هر چند متر یکی از این ماموران ایستاده بود تا خیابانی که اسم اصلی آن شهداست و روزی در این خیابان برای پیروزی انقلاب خون جوانان دیروز به زمین ریخته شده، توسط جوانان امروز به صفاییه تبدیل نشود.

به گزارش خبرگزاری فارس از قم، عبور هرروزه در بعضی خیابان‌ها و مکان‌های ویژه شهر امروز تبدیل به جزء لاینفک زندگی برخی جوانان شده است، اما این پدیده نوظهور توانسته است به خوبی در میان جوانان جا باز کند و مورد استقبال آنها قرار بگیرد.

با نزدیک شدن به فصل تابستان و تعطیلی مدارس، دانشگاه‌ها و طولانی تر شدن روزها به نظر می‌رسد که به جمع افرادی که در ایام تابستان کاری جز وجب کردن سنگ فرش برخی خیابان‌های شهر ندارند افزوده شود.


در شهر قم یکی از مکان‌هایی که بسیاری از جوانان را هر روزه و در تمام روزهای سال به خود جذب می‌کند خیابانی در مرکز شهر با عنوان خیابان شهداست که در اذهان بسیاری از جوانان با عنوان صفائیه بسیار شناخته شده است.


این خیابان امروزه توانسته است بسیاری از جوانان را به هوای ساعتی خوشگذارنی مجانی و اوقات فراغتی که هیچ نقشه‌ای برای گذرانش ندارند به سمت خوذ جذب کند و آنچنان شهرتی را به دست بیاورد.

ادامه مطلب ...

اعتراف نامه ای به شهدا!!!شهداشرمنده ایم.....

 

سلام و درود خدا بر تو ای شهید

سلام بر تو که جان گرامی ات را در راه خدا و عشق به دین و وطن ، بی درنگ فدا نمودی .

درود بر تو که دل از همه رنگهای دنیایی بگسستی و سوار بر اسب راهوار هدایت در جاده ی نور به سوی معبود شتافتی بدون آنکه لحظه ای تردید به دل راه دهی .

ستاره ای شدی در آسمان و درخشیدی ، و راهنمائی برای شبگردان گم کرده راه ...

با خون پاکت ، زیبائی ها آفریدی و نقش عشق و معرفت را با سیطره بر هستی ، در صفحه روزگار ترسیم کردی ...

ادامه مطلب ...

عملیات چریکی شمال عراق:برفرازاسپیدار.

بوی باروت همه جا پیچده بود. همه چیز حکایت از درگیری سخت شب گذشته داشت. روی زمین تکه های خمپاره ، کلاه آهنی ، ماسک ، پوکه و خون همه در همسایگی هم با آهنگی متوازن پخش شده بودند .
گویی صدای تکبیر رزمندگان و صدای تیربار و انفجار خمپاره از ماورای سکوت شنیده میشد. همان طور که روی قله اسپیدار قدم میزدم خاطرات گذشته در ذهنم مرور می شد دو ماهی بود که همراه دوستانم جهت شناسایی و ایجاد مقدمات سلسله عملیاتهای مختلف از جبهه های جنوب به غرب آمده بودیم . تازه از مرخصی بعد از عملیات برگشته بودم. درموقعیت شهید ذاکری در حوالی بانه به عقبه واحد ملحق شدم.....
ادامه مطلب ...