دفاع مقدس

تقدیم به حماسه آفرینان جنگ تحمیلی که راه ارباب بی کفن خویش را پیمودند

دفاع مقدس

تقدیم به حماسه آفرینان جنگ تحمیلی که راه ارباب بی کفن خویش را پیمودند

خاطره ی فرارازاردوگاه یک اسیردلاوروشجاع

اردوگاه موصول یک دومین اردوگاه عراق بود که غالب اسرای آن از برادران غرب کشور بودند که اکثرا غیرنظامی و در شهرهای قصرشیرین سرپل ذهاب سومار نفت شهر حوالی گیلان غرب و در بین جاده ها دستگیر شده بودند .
که میانگین سنی آنها به 30 سال می رسید در بین آنها عده ای سرباز پاسدار و نیروهای حزب اللهی بسیجی نیز وجود داشتند. در انتهای اردوگاه انبار بزرگی وجود داشت که تدارکات نیروهای مستقر در اردوگاه از آنجا تامین می شد که در آن از لباس پوتین اسلحه نارنجک فشنگ انواع وسایل فردی نظامی گرفته تا پتو کیسه خواب و... موجود بود........
  
ادامه مطلب ...

ناگفته هایی ازجنگ اززبان رضایی درمصاحبه باایسنا

دکتر رضایی ماجرای مک فارلین، ادامه جنگ پس از فتح خرمشهر و پذیرش قطعنامه را مقاطعی از جنگ می‌داند که تاکنون 
در مورد آنها کمتر از جزییات گفته شده است. او به خبرنگار ایسنا می‌گوید: « بسیاری از مسائل ناگفته جنگ وجود دارد که 
برای بیان آنها باید صبر کرد تا شرایط تغییر کند. ممکن است با گفتن این مسائل سوء برداشت‌هایی به وجود آید که در 
وضعیت فعلی کشور اثرات نامطلوبی داشته باشد.»

رضایی در خصوص ناگفته‌هایش از ماجرای مک فارلین می‌گوید:« در  مساله مک فارلین وقتی متوجه شدیم سیاسیون در پشت صحنه کار می‌کنند،‌ گفتیم اگر ما (نظامی‌ها) مدیریت کار را در  دست نگیریم ممکن است این مذاکرات برای پیروزی ما در جنگ نتیجه‌ای نداشته باشد؛ با این انگیزه مدیریت ماجرای مک  فارلین را از وسط راه در اختیار گرفتیم که نتیجه مذاکرات را به تجهیزات نظامی و دستاوردهایی برای ادامه جنگ بکشانیم.  تاکنون این مساله را با این صراحت نگفته‌ام.».......

ادامه مطلب ...

دفاع مقدس دراندیشه ی امام خمینی(ره)

دفاع مقدس در اندیشه امام خمینی(ره)

این جنگ از دیدگاه عرفانی و معنوی حضرت امام، برای ملتی که به تازگی از استبداد رژیم شاهنشاهی رهایی یافته بود، یک “امتحان الهی” قلمداد شد.

هجوم وحشیانه و گسترده رژیم بعث عراق در آخرین روز شهریور 1359، حادثه ای بزرگ را در تاریخ انقلاب اسلامی به ثبت رساند که سرانجام به خلق حماسه ای جاودان و حیرت انگیز در تاریخ سرزمین ایران انجامید.

این جنگ از دیدگاه عرفانی و معنوی حضرت امام، برای ملتی که به تازگی از استبداد رژیم شاهنشاهی رهایی یافته بود، یک “امتحان الهی” قلمداد شد.

                                        
  

ادامه مطلب ...

زندگینامه ی شهیدفکوری

وزیر دفاع وپشتیبانی نیروهای مسلح و فرمانده نیروی هوایی جمهوری اسلامی ا یران
همسر شهید :
این قدر در خانواده و فامیل ارتشی داشتیم که تا صحبت یک خواستگار ارتشی برای من شد،‌ مادربزرگم و دایی و عمه‌ام که در واقع به خاطر مرگ زود هنگام پدر و مادرم سرپرستی و نظارت کلی بر زندگی من داشتند، ندای مخالفت سر دادند. موضوع مدتی مسکوت ماند تا وقتی که تحصیلات شهید فکوری در آمریکا تمام شد و این بار خودش به خواستگاری آمد،‌ برای ازدواج خیلی بزرگ نشده بودم ولی از او خوشم آمد، ‌خانواده هم وقتی رضایت مرا دیدند،‌ چاره‌ای جز موافقت نداشتند. مهریه 50 هزار تومانی تعیین شد. سال 42 بود و مراسمی انجام گرفت و بعد از یک ماه نامزدی من به خانه شهید فکوری رفتم. 6 ماه بعد زندگی سیال ما شروع شد. 6 ماه در فرودگاه مهرآباد، سه سال در پایگاه شاهرخی همدان،‌ 3 سال در تهران، 8 سال هم در شیراز و ... سپری شد و همینطور زندگی‌مان در جاهای مختلف می‌‌گذشت.
ادامه مطلب ...

جایگاه خانواده شهدادرکلام رهبری

خانواده شهید در اجتماع یک واژه افتخاز انگیز است.
****
خانواده های شهدا به ملت ایران آبرو و حیثیت دادند.
*****
 امروز شما خانواده شهدا با دل سرشار از ایمان و خوشنودی از شهادت فرزندانتان ثابت کرده اید که درجامعه ما شهادت، خسارت نیست
***********
شما جوانان عزیز شاهد و فرزندان شهدا یک امتیازی به همه دارید و آن امتیاز این است که یک پیوند خونین با اسلام، با قرآن، با انقلاب بین شما بوجود آمده است.

                                                   

نامه ای به شهید

ای شهید!شهد وصال

دفترچه خاطراتت را که مرور مى کنم، رنگ و بوى تو تمام فضاى اتاق را پُر مى کند. آن را ورق که مى زنم، انگار سنگر به سنگر به دنبال تو مى دوم.

نمى دانى یک عمر با خاطرات تو زندگى کردن، چقدر سخت است! کاش آن روزها بر مى گشت!

روزهایى که سنگرهاى خاکى، معراج پرندگان از خاک بریده بود. روزهایى که کوچک و بزرگ، دست به دست هم داده بودند تا پرچم سرخ حسینى را بر بام آسمان برافرازند.

روزهایى که غروب نداشت.

روزهایى که آفتاب مشرقى اش، از نگاه بچه بسیجى ها طلوع مى کرد.

کاش همسنگر تو بودم؛ بودم و راز و نیازهاى شبانه ات را به تماشا مى نشستم و در زلال اشک هاى جارى ات، دستى بر این دل غبار گرفته مى کشیدم!

آن روزها که مردانى کوچک، کارهاى بزرگ مى کردند؛ مردانى که زمین، با آنان به آسمان فخر مى فروخت، مردانى که پا در رکاب عشق داشتند و سر به آسمان حماسه مى ساییدند، مردانى که دریا در دل هایشان موج مى زد و آسمان در دست هایشان جاى مى گرفت؛ مردانى که نه کوه به استوارى شان مى رسید و نه کویر به سادگى و یک رنگى نگاهشان.

آنان که بدر و اُحد را زنده کردند و کربلا را تفسیرى دوباره نوشتند.

* *

بگذار دیگر ننویسم!

آخر چگونه با این واژه هاى تکرارى و بى مایه، به وصف تو بنشینم؟

چگونه کلمات را پشت سر هم ردیف کنم و با این قافیه هاى سبک، شعرى به بلنداى نگاه تو بسرایم؟!

قلم در دست های بسته من، حسّ نوشتن ندارد. دست و دل، یارى نمى کند.

اشک ها جارى مى شوند و امانم نمى دهند.

کاش برگردى و آن روزها را از زبان تو بنویسم؛ تا هزار پنجره به رویم بگشایى. تا از هزار دریچه سخن بگویى، تا از هزار وادى عشق عبورم دهى!

اینک منم؛ در راه مانده اى که امیدى به رسیدن ندارد.

پر و بال شکسته اى که در خود توان پرواز نمى بیند.

هجران کشیده اى که خواب وصل را هم نمى بیند.

بى پناهى که امانى نمى یابد.

مگر این که دستى از غیب برآرى و این دست هاى فرو افتاده را به یارى بگیرى، اى شهید! ای همیشه جاری!

 

 


وظیفه مانسبت به شهیدان ازدیدگاه مقام معظم رهبری

     وظیفه قدردانی از ایثارگران بویژه شهیدان، فریضه ای عینی و تعینی و همیشگی است.

***

بزرگداشت شهید یعنی اصالت بخشیدن به آن هدفها و تشویق به آن عمل و تقدیس آن ایثار.


آیت الله خامنه ای

تکریم شهیدان به آن است که این ملت هرگز در برابر سلطه گران مستکبر سرخم نکنند. یاد شهیدان باید همیشه در فضای جامعه زنده باشد.


زنده نگهداشتن یاد شهدای انقلاب باعث تداوم حرکت انقلاب است.

 

نامه به شهدا

دراین بخش سعی داریم تانامه های عده ای عاشق به شهداراقراردهیم.شماهم همراه باشهدااین نامه هارابخوانیدواگرخواستیدنامه های خودرابرای مابفرستید:

اما دیگر زمان شمس تو   ای مولوی دیگر گذشته است . این آب یا نه بلکه خون از سر گذشته است .  گر شمس تو با پای دل بر آب می رفت  در فاو شمس من ته مرداب می رفت گر عشق شمست را به میدان یکه می کرد  میدان مین شمس مرا صد تکه می کرد  شمست طبیب حاذق دلها اگر بود  در حاج عمران شمس من امداد گر بود .  وقتی گمان بردی که شمست در بهشت است  در جبهه شمس من وصیت می نوشته است .....